روزی همه دانشمندان مردند و وارد بهشت شدند آنها تصمیم گرفتند قایم باشک بازی کنند.انیشتن اولین نفری بود که باید چشم می گذاشت . او بایدتا100 میشمرد و سپس شروع به جستجو میکرد.همه پنهان شدند الانیوتون ...نیوتون فقط یک متر مربع به طول یک متر کشید و درون آن ایستاددقیقا در مقابل انیشتین.انیشتین شمرد...97 ، 98 ، 99 ، 100او چشماشوباز کرد و دید نیوتون در مقابل چشماش ایستاده.انیشتین فریاد زد نیوتون بیرون (سک سک)...نیوتون بیرون (سک سک).....نیوتون با خونسردی تکذیب کرد و گفت من بیرون نیستم. او ادعا کرد که اصلا من نیوتون نیستم !!!تمام دانشمندان از مخفیگاهشون بیرون اومدن تا ببینن اون چطورمیخواد ثابت کنه که نیوتون نیست ...نیوتون ادامه داد که من در یک مربع به مساحت یک متر مربع ایستاده ام که من رو نیوتون بر متر مربع میکنه و از آنجایی که نیوتون بر متر مربع برابر یک پاسکال می باشد،

 بنابراین من پاسکالم ، پس پاسکال باید بیرون بره (پاسکال سک سک )!!!!

روحش شاد.................

سلام سلام به همه.عید همتون مبارک.امیدوارم سالی پر از خوشی داشته باشین

خب در خدمتتون هستیم با یک صندلی داغ دیگر

ویژه ایام نوروز

اما ایندفعه آتیششو زیاد کردیم   میدونید چرا؟

چون ایندفعه نماینده

نشسته رو صندلی...........................................

بله مهمان این سری آقای عبدالهی  هست

هرچی دلتون میخواد بپرسین‌ ناراحت نمیشه.

راستی قول داده به مناسبت عید دهن همرو شیرین کنه

منتظر سوالاتتون هستم.سوال.نظرو...هرچی که دوست دارین.

جزوه رو پس بده!

در سوگ از دست دادن جزوه ام

ای که بردی جزوه ام را اشتباهی، پس بده / جز فراموشی ندارم من گناهی،‌ پس بده

روسیه گردم بدون جزوه من در امتحان / از برای من مخواهی روسیاهی،‌ پس بده

روز وشب چشمم براه جزوه می‌باشد، بیا / گر تو هم داری چو من چشمی براهی، پس بده

صد کلاه بوقی به سر دارم ز فرط تنبلی / تا نرفته بر سرم دیگر کلاهی،پس بده

گیر ما دیگر نیاید جزوه، پس این جزوه را / مستقیما گر نمیخواهی، براهی پس بده

جان تو مشروط می‌گردم،‌ بجان مادرت / لازمش داری نگهدار، ‌ار نخواهی پس بده

جزوه از من می‌بری؟ من مرکز نشرم مگر؟ / ای به قربانت شود جانم الهی، پس بده

گر تو هم مانند من بی‌جزوه‌ای،‌ باشد،‌ بیا / مال تو این جزوه اما گاهگاهی ، پس بده

چند ماهی مال تو،‌ اما دو روزی نزد من / من نمیگویم که آنرا چند ماهی پس بده

از دعای هر شب و آه سحر اندیشه کن!! / تا نرفته بر فلک از سینه آهی،پس بده

من نمیدانم چرا این جزوه را کش رفته‌‌ای / لعنت و دشنام و نفرین گر نخواهی پس بده

 جزوه رو پس بده من جزوه می خوااااااااااام!!

سلام همکلاسیای گلم........

شرمندتونم....شرمنده تک تکتون....شرمنده تک تک اونایی که با یه شعر طنز دل نازکشون شکست!!!!!!!!!

امروز اومدم واسه معذرت خواهی...امروز طرف حسابم دلای همکلاسیامه....!دلایی که رنجیده!!

حرفای دلتونو شنیدم....بهم گفتن.....!!!!

خیلی جا خوردم وفتی شنیدم بهتون برخورده.......و ناراحت شدین.خدا رو شاهد میگیرم قصدم توهین به کسی نبود.همتون واسم عزیزین! من از روزی که اومدم تو وبلاگ.. به عشق شما مطلب میزاشنم....مطلبایی که میزاشتم هم طنز بوده و جنبه شوخی داشتهه!!اگه روزی احساس کنم کسی واسه مطلبم ارزش قائل نیست و مطلبم باعث ناراحتی میشه و بخواد بین ما ها که 4 سال میخواییم باهم باشیم دعوا راه بندازه از نویسندگی انصراف میدم مطمئن باشین.........چون این مطالب ارزش جدا کردت و تفرقه بین ماها رو نداره..........میدونم حوصلمو ندارین و از دستم دلخورین........خلاصش میکنم:شرمنده دلهای همتونم دوستان گلللللللللللممممممممممممم!!!!!!!!!!!!!

سلام بچه ها

ایشالا که شکوفه های زندگیتون پر بار،تنتان سالم ومهمتر از همه دلتون شاااااااااده شاد باشه

سال 90 هم داره تموم میشه و چیزی به آخرش نمونده و یکسال از عمر گرانبهای همه ما گذشت....

شاید این سال برای بعضی ها زیاد خوب نبود....

سالی بود که بعضیا دوباره مجبور شدن با بیو و فیزیو گلاویز بشن...

سالی بود که بعضی از همکلاسیامون(دوراهی و دهقانی)از پیشمون رفتن.......

و سالی بود.........

یا شایدم

هوش خود را آزمایش کنید

مسئله ۱ : فرض کنید راننده یک اتوبوس برقی هستید. در ایستگاه اول ۶ نفر وارد اتوبوس می شوند ، در ایستگاه دوم ۳ نفر بیرون می روند و پنج نفر وارد می شوند . راننده چند سال دارد؟

برای مشاهده بیشتر بر روی ادامه مطلب کلیک کنید...

نظر یادتون نره...

تا حالا فکر کردین چطوری هرسال رو به اسم یک حیوان نام گذاری میکننمیخوام قبل از سال نو درباره ی چگونگی نام گذاری هر سال بر اساس اسامی حیوانات براتون مطلب بذارم.

سال ۹۰ که در واپسین روزهای خود است سال خرگوش است،سال ۱۳۹۱ هم سال نهنگ است حالا می خوایم ببینیم چگونه سالها را نام گذاری می کنند و روش و منطق نامگذاری چگونه است؟؟؟

اگه دوست دارین بدونین برین ادامه مطلب................

بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان

آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتش

و سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم

بیا....

اه..اه...عجب خاکی...اینجا چه خبره...کسی اینجا نیست؟؟

ای بابا کسی نیست بیاد این گردوخاکو رو بروفه

آخ آخ آخ ببخشید بچه ها انقد اینجا خاکی بود که یادم رفتم سلام کنم

خب سلاااااااااام خوبین بچه ها دماغتون چاقه یا عمل کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تابستون خوش اگذشته؟واسه من که خیلی سخت گذشت...

ترم2 هم تموم شدو رسید به ترم 3

تصمیم گرفتیم بالاخره یه دستی به سر و روی وبلاگ بکشیم و یه وبلاگ تکونی بکنیم. از تمام نظراتی که در مدت این 2ترم برامون گذاشتین ممنون.. امیدواریم این ترم هم ارتباطات دوستانه متقابل ادامه داشته باشه و به دلیل مشغله های قرن ۲1 خدای نکرده قطع نشه...

دوباره اول مهرو،کلاسا،اساتید،جیم شدنا،صندلی داغ،شخصیت شناسی و از همه مهم تر بوقیا جدیدو تازه....ا

خب بریم با چندتا پست جدید حالو هوای وبلاگ رو عوض کنیم....ا 

               این قسمت ششم سریال صندلی داغه!!!

سلامی به گرمی صندلی داغ...مهمون این هفته  که قراره از ایشون پذیرایی بشه!!! کسی نیست جز خانوم...

                                    فاطمه  حقیقت

 دوستان مهمون این هفته رو هم به نقطه ی جوش برسونید!!!آتش نشانی هم امنیت این قضیه رو تضمین کرده!!!      

پس منتظر سوالاتون هستیم. مهمون برنامه یعنی خانوم حقیقت هم سعی میکنه که حقیقت رو بگه!!! راستی ایشون از جمله همکلاسی هایی هستند که پرستاری رو خیلی دوست داشتن و دارن....و خیلی هم علاقه به History گرفتن از بیماران دارن!!!(بیمار رو از خواب بیدار می کنه History می گیره ازش!!!)

این داره دنبال شیرینی میگرده!!!

دوستان دقت کنید که: سوال شما نشانه ی شخصیت شماست!!!

خسته نباشی خانوم حقیقت

سلااام به<< دوستداران صندلی داغ>>

این قسمت پنجم سریال صندلی داغ است!!!

                                !!

برنامه ی این هفته ی صندلی داغ یه مقدار از دفعه های پیش داغ تره!!!

                                      چون این هفته ..............

 مدیر وبلاگ نشسته رو صندلی!!!!!! 

                                                بله,مهمان این هفته کسی نیس جز آقای

                                                امین جعفری

علاقه مند به چارخونه های آبی و همیشه کیف پولشون توی دست!!!اصولا هم پول نقد همراهشون نیس معمولا با کارت خوان پرداخت میکنن!!!!!

امیدوارم مثل  همیشه مهمون این هفته رو هم به نقطه ی جوش برسونید!!!ببینم میتونید به یه بهونه ای شیرینی ازشون بگیرید یا نه!!!!!!

پس این شما و اینم صندلی شماره ی5 که از همین لحظه       شروع شد.....

به پایان آمد این قسمت ,صندلی داغ همچنان باقیست...

منتظر قسمت ششم این سریال هیجان انگیز باشید...